آنگاه رو به قاتل نموده فرمود: ثواب تلقينت را به من ميدهى تا خونبهاى اين قتل را بدهم و تو از كشته شدن نجات يابى؟ عرض کرد: يابن رسول الله من به اين ثواب احتياج دارم و شما بى نيازيد زيرا گناهانم بزرگ است. در ضمن گناهي كه نسبت به مقتول انجام دادهام امري مربوط به من و خود آن كشته شده است نه اين كه گناه بين من و پسرش باشد.
حضرت فرمود: پس كشته شدن در نظر تو بهتر است از اين كه ثواب آن تعليم را واگذار كنى؟
عرض كرد: آرى. حضرت به صاحب خون فرمود: اينك تو خود مقايسه كن بين گناهى كه اين مرد نسبت به تو انجام داده و هم تعليم و لطفى كه دربارهات نموده است. وي پدرت را كشته و از بقيه ي زندگى او را محروم نموده و تو را نيز از مزاياى داشتن پدر بى بهره كرده، اما اگر صبر كنى و تسليم شوى پدرت در بهشت با تو رفيق خواهد بود و از طرفى اين مرد به تو ايمان را تلقين نموده كه به واسطه ي آن داخل بهشت جاويدان ميشوى و از عذاب ابدي نجات يافتهاى. لطف و احسان او بر تو چند برابر جنايتى است كه نسبت به پدرت انجام داده است. اكنون در قبال احساني كه به تو كرده از او بگذر تا براى هر دوى شما حديثى از فضايل پيغمبر بگويم تا آخر روايت كه مفصل است .
خون امام معصوم در دنيا با هيچ چيز برابرى نميكند. پس اگر امام زمان همه ي عالم را هم بكشد برابرى با خون جد غريبش نميكند و علت اين كه آنها را ميكشد در صورتي كه در كربلا نبودند و شركت در خون آن حضرت ننمودند، اينست كه اينها راضى به عمل پدران خود بودند و كسي كه راضى به عمل قومى باشد او هم جزو آنها خواهد بود.
مقصود ما از ذكر اين روايت اين بود كه خون امام معصوم در دنيا با هيچ چيز برابرى نميكند. پس اگر امام زمان همه ي عالم را هم بكشد برابرى با خون جد غريبش نميكند و علت اين كه آنها را ميكشد در صورتي كه در كربلا نبودند و شركت در خون آن حضرت ننمودند، اينست كه اينها راضى به عمل پدران خود بودند و كسي كه راضى به عمل قومى باشد او هم جزو آنها خواهد بود.
رجعت حضرت سيدالشهداء(عليهالسلام) به دنيا
رجعت حضرت سيدالشهداء مقدم بر ساير ائمه خواهد بود همان طور كه نور از خورشيد جدايى ندارد، اصحاب آن حضرت هم از آن حضرت جدايى ندارند. لذا همه ي آنها را رجعت نموده تا يزيد ملعون و قاتلان امام حسين(عليهالسلام) را بكشند و بعد هم از دنيا ميروند.
اثبات رجعت
رجعت را ميتوان با ادله ي اربعه ي اجماع، عقل، روايات و آيات قرآنى اثبات نمود، اما آياتى كه در قرآن به اين عنوان ذكر شده بسيار است از آن جمله است آيه: "الم تر الى الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذرالموت فقال لهم الله موتوا ثم احياهم انّ الله لذو فضل على الناس ولكن اكثر الناس لا يشكرون." (بقره/ 243)
در كافى از امام باقر(عليهالسلام) روايت ميكند كه فرمود: در شام شهرى بود كه هفتاد هزار خانواده جمعيت داشت. هميشه در آن شهر مرض طاعون بروز ميكرد، اغنياء چون آمدن مرض را حس ميكردند از شهر خارج ميشدند، ولى بينوايان در اثر بى بضاعتى در آن شهر ميماندند تا عدهاى از آنها مُردند. آنها ميگفتند اگر ما هم مانند اغنياء بضاعتى داشتيم از اين شهر بيرون ميرفتيم تا مرگ به ما نرسد. اغنياء ميگفتند اگر ما هم مثل فقرا در شهر ميمانديم طاعون ما را ميگرفت.
در يکي سال ها قرار گذاشتند فقرا و اغنياء همگى از شهر خارج شوند و به طرف بيابان بروند. گذر آنان به شهر مخروبهاى افتاد كه اهل آن شهر نيز جلاى وطن كرده بودند و آنجا فرود آمدند و اثاث خود را بر زمين گذاشتند و اطمينان پيدا كردند كه در اين مكان ديگر مرض طاعونى نخواهد بود در آن هنگام خدا امر فرمود به فرشتهاي كه موكل قبض ارواح بود كه تمام آنها را قبض روح كرده و روزگارى طولانى جسد آنها در بيابان افتاده و استخوانهاى بدنشان پوسيده و خاك شده بود به طوري كه رهگذران آنها را با پا به اطراف پراكنده مينمودند.
رجعت حضرت سيدالشهداء مقدم بر ساير ائمه خواهد بود همانطور كه نور از خورشيد جدايى ندارد، اصحاب آن حضرت هم از آن حضرت جدايى ندارند. لذا همه آنها را رجعت نموده تا يزيد ملعون و قاتلان امام حسين(عليهالسلام) را بكشند و بعد هم از دنيا ميروند.
پيغمبرى از پيغمبران بنى اسرائيل به نام خرقيل كه وصى حضرت موسى بود، از آنجا عبور كرد. چون آن استخوانهاى پوسيده را ديد رقت بر حال آنها نموده گريه كرد و گفت: پروردگارا چه شود اگر آنها را زنده كنى همچنان كه ميراندى تا اين كه اين شهر را آباد كنند و با عبادت كنندگان مشغول پرستش ذات مقدس تو شوند و فرزندانى به وجود آورند.
به آن پيغمبر وحى رسيد كه دوست دارى آنها را زنده كنم؟ گفت: بلى. خطاب رسيد كه دعا كن به اين كيفيت که امام باقر(عليهالسلام) فرمود: آن كلمات اسم اعظم خدا بود كه خواند و خدا هم دعاى او را مستجاب كرده، استخوانهاى آنها جمع و متشكل شد و روح در آنها دميد و تمام آنها زنده گرديدند مانند روزي كه وارد بيابان شده بودند و يك نفر از آنها نابود نشده، زندگانى طولانى كردند و تسبيح و تقديس خدا را بجا آوردند.
در روايت ديگرى كه عياشى نقل ميكند از امام باقر(عليهالسلام) پرسيدند كه آنها كه زنده شدند و مردم آنها را ديدند همان روز آنها مُردند يا آن كه پس از زنده شدن به منازل خود برگشتند و خوردند و آشاميدند و ازدواج نمودند و بعد مُردند. فرمود خداوند بعد از مرگ شان آنها را به دنيا برگردانيد و خوردند و آشاميدند و نكاح كردند و آنچه خواست در دنيا زندگانى كردند و بعد به مرگ طبيعى از دنيا رفتند و دفن شدند.
اين آيه دليل بر رجعت است كه ما هم در وقت ظهور حضرت ولى عصر(عليهالسلام) به دنيا برميگرديم (انشاالله) و قريب ده آيه در قرآن ميباشد كه ميتوان از آنها موضوع رجعت را ثابت كرد.
وقايعي مثل قصه ي عزير كه صد سال مُرد و بعد زنده شد و همچنين الاغ او كه پوسيده گشت و بعدا زنده گشت و قصه اصحاب كهف و کشته شدن چهار مرغ توسط حضرت ابراهيم و زنده شدن آنها، اثبات مسا له رجعت است.
رجعت به معنى بازگشت به دنيا است كه ائمه ي اطهار با دوستان و دشمنان آنها به دنيا برميگردند و بايد مؤمن خالص باشند يا كافر محض. و آن كفاري كه در دنيا به عذاب هلاك شدند آنها به دنيا بر نميگردند به نص آيه قرآن: "و حرام على قرية اهلكناها انهم لايرجعون." (انبياء/ 95)
پس از آن كه مؤمنين و كافرين به دنيا برگشتند و قصاص نمودند مابقي مؤمنين در دنيا ميمانند و بعد همه در يك شب ميميرند كه آن حشر اول است .
رجعت در زيارات و دعاها
در زيارات جامعه است "و يكر فى رجعتكم"، خدا مرا در رجعت شما برگرداند "و يملك فى دولتكم" و در دولت شما مالك شوم "و يشرف فى عافتيكم و يمكن فى ايامكم و تقر عينه غدا برؤتيكم. "
وقايعي مثل قصه عزير كه صد سال مُرد و بعد زنده شد و همچنين الاغ او كه پوسيده گشت و بعدا زنده گشت و قصه ي اصحاب كهف و کشته شدن چهار مرغ توسط حضرت ابراهيم زنده شدن آنها، اثبات مساله ي رجعت است.
در زيارت وداع ائمه دارد كه "و مكنى فى دولتكم و احيانى فى رجعتكم" مرا در ايام دولت شما متمكن و صاحب قدرت نمايد.
در زيارت اربعين امام حسين كه امام صادق(عليهماالسلام) به صفوان جمال دستور ميفرمايد كه اين زيارت را بخواند؛ يكى از فرازهايش اين است كه: "اشهد انى بكم مؤمن و بايابكم موقن."
زيارت حضرت عباس(عليهالسلام)
"انى بكم و بايابكم من الموقنين."
سيد بن طاووس در مصباح الزائر در اعمال سرداب مقدس اين جمله را ذكر نموده: "و وفقنى يا رب للقيام بطاعته و المكث فى دولته فان توفيتنى قبل ذلك فاجعلنى يا رب فيمن تكر فى رجعته و يملك فى دولته و تيمكن فى ايامه و تسيظل تحت اعلامه و يحشير فى زمرته و تقر عينه برؤيته."
در دعاى عهدى كه از امام صادق(عليهالسلام) منقول است كه هر كس چهل صباح اين دعا را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداوند او را از قبر بيرون آورد كه در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالى به هر كلمه از اين دعا هزار حسنه به او كرامت فرمايد و هزار گناه از او محو نمايد. يكى از فرازهاي آن اينست :
"اللهم ان حال بينى و بينه الموت الذى جعلته على عبادك حتما مقتضيا فاخرجنى من قبرى مؤتزرا كفنى شاهرا سيفى مجردا قناتى ملبيا دعوة الداعى فى الحاضر و البادى؛ خدايا اگر مرگ بين من و امام زمانم حايل شده است، آنچنان مرگى كه بر بندگان خود حتم فرمودهاى، پس در موقع ظهور آن حضرت مرا از قبر بيرون آور در حالي كه كفن خود را به كمر بسته و شمشير كشيده و نيزه افراشته، داعى دعوت حق را اجابت كنم. "
پس معلوم شد كه وقتي امام زمان(عليهالسلام) براى خون خواهى جد غريبش امام حسين (عليهالسلام) بيايد خوب و بد و دوست و دشمن زنده خواهند شد تا آن حضرت و يارانش تقاص خود را از بنى اميه بنمايند.
و اما ولىّ دم و خون خواهى خدا در قيامت است چون امام زمان انتقام دنيوى ميكشد و جزاى كلى آنست كه در قيامت باشد.
منبع :
فراوري از کتاب شرح زيارت عاشورا، اثر حضرت آية الله حاج سيداحمد ميرخاني
*((لطفا نظر بدهید ممنون))*
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
شهادت،
امام حسین علیه السلام،
محرم،
،
:: برچسبها:
شهادت زیباست,
شهادت شیرن,
خون بهای امام حسین,
شیرن تر ازعسل,
شهادت,
شهید,
زندگی,
شهادت زیباتراززندگی,
shahadatzibast,
sahadat,
,